نیایش مننیایش من، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

نیایشم: پاره ی تنم

تو فقط برام بخند

دلبرک.......... تو بخند تا آسمون آبی بشه شبای تاریکمون روشن و مهتابی بشه تو بخند ابرای تیره پس برن بغضشونو بشکنن بارون شادی ببارن تو بخند تا زندگی رنگ محبت بگیره از دل مامان بابا غصه و غم کنار بره تو بخند وقتی میخندی همه گلها میشکفن شادی مهمون میشه و غصه ها پژمرده میشن تو بخند زندگی با تو رنگ و معنا میگیره شادی لبخند میزنه غصه و غم ها میمیره تو بخند صدای خندت غمو پرپر میکنه قه قه قشنگ خندت منو مستم میکنه . . . تو فقط برام بخند تو فقط برام بخند   ...
28 دی 1392

100 روز زیبا

نیایشم پائیز با تو گذشت اما زرد و خزان زده نبودم سبز بودم و پربار زمستان رسید و با تو از هر تابستان دلگرم تر شدم می گذرد عمر من با تو اما نه تهی که سرشار از عشق و سپاس 100 روز با تو گذشت در جشنی با آرزوی 100 ساله شدنت، 100 روزگیت را به شادی نشستیم نازکم حتی اگر من نباشم تو باید باشی ... سالم و شاد  امروز جمعه 27 دیماه 92   ...
27 دی 1392

چندتا عکس از دخملی

کجا رو نظاره میکنی جیگرک من     زندگی من خنده ات را از من مگیر  همیشه برایم بخند مادر   وقتی آفتاب چشمای دخملیو اذیت میکنه: وقتی دخملی در خواب نازه: اولین برف شادی اصفهان بعد از هفت سال به یمن قدم دخملی: دخملی ابرو میندازه بالا بالا: وقتی دخملی برا باباییش ناز میکنه: خوابت شیرین عسلکم: اینم فندق مامان: ...
27 دی 1392

جیجل سه ماهش شده

  جیجل مامان عمـــــــــــــــــــــــر مامان سه ماهت تموم شد سه ماهگیت مبارک عشـــــــــــــــــــــــــــــقم تو داری بزرگ میشی اینو از خنده های زیرکانه و به موقع ات میشه فهمید همیشه بخند پاره ی تنم تو داری قد میکشی مامانی داری با نگاهت باهام حرف میزنی داری با زبون بچگی برام صحبت میکنی من میفهمم چی بهم میگی هیچ کس برای من مثل تو نیست حتی اندکی وااااااااااای خدای من ممنونم ازت نیایش همه ی وجود منه همه زندگی منه نفسم به وجودش بنده به تو میسپارمش   ...
17 دی 1392

امروز سه ماه تمام است که دارمت

سلام نیاز مادر سلام نیایشم امروز سه ماه تمام است که دارمت همه ی هستی من من در تو گم شده ام من بی تو یعنی هیچ تمام این روزها که با تو گذشت یکتا بود عجیب بود و شیرین نگاهم میکنی و مرا میکشی و لبخند میزنی دلفریب من دیوانه ات شده ام دیگر من، من نیستم منی دیگر شده ام که تنها هیچم و با تو همه چیز بمان با من مادر بمان و بخند برایم بمان و بخند و در آغوشم آرام بگیر که آرام گرفتنت بعد از آن بغض های کودکانه مادریم را کامل میکند. من با تو طعم زندگی را چشیدم من با تو بودن را فهمیدم تو را سپاس که کاملم کردی. 17 دی 92 ...
17 دی 1392
1